- کابل خدای (بُ خُ)
پادشاه کابل:
برون رفت مهراب کابل خدای
سوی خیمۀ زال زابل خدای.
فردوسی.
به یک دست مهراب کابل خدای
بیکدست گستهم جنگی بپای.
فردوسی.
چهارم چو مهراب کابل خدای
که سالار شاهست با فر و رای.
فردوسی.
همی رفت مهراب کابل خدای
سوی خیمۀ زال زابل خدای.
فردوسی.
بدستوری بازگشتن بجای
شدن شادمان پیش کابل خدای.
فردوسی
برون رفت مهراب کابل خدای
سوی خیمۀ زال زابل خدای.
فردوسی.
به یک دست مهراب کابل خدای
بیکدست گستهم جنگی بپای.
فردوسی.
چهارم چو مهراب کابل خدای
که سالار شاهست با فر و رای.
فردوسی.
همی رفت مهراب کابل خدای
سوی خیمۀ زال زابل خدای.
فردوسی.
بدستوری بازگشتن بجای
شدن شادمان پیش کابل خدای.
فردوسی
